BloggerTheme
  • Imagen 1 بلوچستان در باستان و قرون وسطی: کرانه های شرقی و تمدن درخشان لاسبلا
    در کرانه مرزهای شرقی مکران و کراچی، کم و بیش دشت های باز و وسیعی در منطقۀ لاس بلا وجود دارند. در دورۀ استعمار بریتانیا در هند، لاس بلا برای بسیاری از ساکنان غربی هندوستان شناخته شده بود. در آن زمان لاس بلا در واقع برای آنان یادآور مرگ «سررابرت ساندمن» بود ، او جایگاه سیاسی بالایی در لاس بلا داشت...

بلوچستان: جامعه ای متکثر در عمق تاریخ

6 تومشان* 1391

27  اگست 2012

ساکنان نخستین بلوچستان: فرهنگ و روش زندگی آنها

سرزمین مکران تا حد نسبتا زیادی گسترده است ، این گستره شامل دره طولانی کیچ است که در دوره قرون وسطی نام آن در ارتباط با مکران شناخته شده است. در واقع این منطقه تحت اسامی ترکیبی کیچ– مکران منتصب بوده است.

شرایط قوم شناختی جنوب بلوچستان مانند هر نقطه ای از  سراسر آسیا پیچیده است. از نظر زبان شناسان ، بلوچی در کنار زبان پهلوی (پارسی باستان) قرار می گیرد . از این زبان در اشعار فردوسی نیز سخن بمیان آمده است.

آثاری از اشکال باستانی آتش پرستی که هم اکنون منسوخ شده ، بویژه در مناطق ساحلی وجود دارد. جایی که پارسی های امروزین (احتمالا بازماندگان پارسی های باستان) در ادامه اسلاف سابق خود در «پسنی» و بویژه در منطقۀ گوادر در سواحل مکران مسکن گزیده اند.

 

در سواحل مکران جزیره ای بنام «هشتولا» وجود دارد که در آنجا آفتاب مقدس شمرده می شود و هنوز هم با فضای اسطوره ها و افسانه ها احاطه شده است. این جزیره همچنین با نام محلی «سراندیپ» شناخته می شود ، اما شرق شناسان آن را با نام «سیلان» برسمیت شناخته اند. در آثاری منتسب به بطلمیوس: اخترشناس و فیلسوف یونان باستان و لوسیوس آریان ، مورخ رومی از جزیره هشتولا در مکران یاد شده است. در افسانه های یونان و روم آمده است که در آنجا (جزیره هشتولا) پنجاه حور دریایی که دختران نروس (خدای دریاها) هستند زندگی می کرده اند که مردان را به ماهی تبدیل می کرده اند. این جزیره همچنین محلی است که نئارکوس ، دریاسالار اسکندر مقدونی (360 تا 300 قبل از میلاد) یکی از کشتی های خود را در طوفان از دست داد. 

اگر نظریه پروفسور راویلسون مبنی بر اینکه نام بلوچستان از "بلوس – Belus" (یکی از پادشاهان بابل) مشتق شده است را بپذیریم ، این موضوع بیشتر قابل درک خواهد بود . زیرا در سده های اخیر هنوز فرقه هایی از آتش پرستی در نواحی بلوچستان وجود داشته اند. 

به سختی می توان این موضوع را پذیرفت که «بلوس» و پیروانش از سرزمین مکران عبور کرده باشند. در واقع آنها هیچگاه بر این سرزمین نیز تسلط نداشته اند ، درحالیکه نژادهای دراویدی بین النهرین نیز بتدریج توسط سامی ها مجبور به مهاجرت به دشت های کلدانی (احتمالا در شرق هند) شدند. 

هم اکنون محتمل ترین نظریه این است که نژادهای دراویدی پس از تبعید از بین النهرین در جنگل ها و کوه های مرکزی هند ساکن شده باشند. همچنین این نظریه مطرح است که در هنگام عبور آنها از مسیر ، بخشی از گروه های قبایلی آنان در تپه های مکران سکنی گزیده باشند . چراکه در طی عبور و اقامت آنها از مکران ، آثاری بشکل سازه های کوچک سنگی در دامنه های کوه های مکران از خود بجای گذاشته اند. 

گفته شده است که این آثار نادر و باستانی شباهت زیادی با سنت های قبایل تورانی در مرکز و جنوب هند امروزی دارند.

بنا بر جستجوهایی که نگارنده در منابع تاریخی نموده است ، در این منابع آمده است کلونل موکلر که اقامت طولانی نیز در سواحل مکران داشته است. نقل می کند که صحنه های عجیبی از روش بخاک سپاری مرده ها را در این منطقه مشاهده نموده است ، در واقع روش هایی که مختص کلدانی ها ذکر شده اند. یعنی دفن مردگان در محفظه های سفالی! که  بنظر می آید این قدیمی ترین شکل مقبره سازی در بین النهرین باشد.

هم اکنون نژادهای دراویدی در بلوچستان با نام براهویی شناخته می شوند و اغلب در بخش های شرقی سکونت دارند. بنا بر ادعای مورخان ، این مناطق درست مکانی هستند که اسکندر در هنگام بازگشت از هند بدانجا مراجعت کرد. هرودوت (مورخ یونانی ۴۸۴ تا ۴۲۵ ق.م) در کتاب سوم تاریخ خود، سه قوم غیر ایرانی را ساکن این قسمت می‌داند که عبارتند از:

·       قوم میکوی که به باور فرای مکران از نام آنها گرفته شده‌است و به معنی کرانه مکا است. 

·       قوم اوتیوئی یا یوتی که به باور فرای می‌تواند نیاکان جوتها باشند که نباید آنها را با لوریان و جتها اشتباه گرفت. 

·       پاریکانویی که به نظر فرای نام خویش را به پاریز داده‌است. پاریزی که در کتابهای جغرافیدانان مسلمان از آن یاد شده‌است و هم نام رشته‌کوهی در کرمان میان بم و جیرفت است. 

برپایه نظر هوردوت در این سرزمین بزرگ یعنی چهاردهمین استان هخامنشیان علاوه بر سکنه بلوچستان کنونی زرنگیان نیز می‌زیسته‌اند، یعنی دو سرزمین سیستان و بلوچستان در یک استان بوده‌اند.

مورخین همچنین معتقدند که در یک دورۀ زمانی تاریخی ، تمام مکران متعلق به نژادهای تورانی و دراویدی بوده است.

در برخی روایت هایی که به بطلمیوس منتسب است ، از قبایلی که «رامنای» rhamnai» نامیده شده اند سخن بمیان آمده که در سواحل شرقی پورالی ساکن بوده اند. آنها مرکز اقامت خود را جایی بنام رامباکیا «Rhambakia» برگزیده اند . این مکان جایی بوده است که اسکندر در هنگام مراجعت از سانمیانی (در سواحل بلوچستان) آن را مقر نیروهای جنگی خود قرار داده بود. کلونل هولدیچ این مکان را در نزدیکی خیرکوت (شهری در ایالت پکتیکای افغانستان) ذکر کرده . با این حال یکی از مورخان اسکندر، رامباکیا را پایتخت گروهی جمعیتی بنام «اوریتایی یا اوتیوئی ها» «Oreitai»عنوان کرده است. با توجه به اینکه در منابع تاریخی آمده است «اوریتایی ها» مردمانی بوده اند که در لاس بلا (یکی از شهرهای ساحلی بلوچستان) سکونت داشته اند ، این قضیه با روایت کلونل هولدیچ که آن را در نزدیکی خیرکوت افغانستان ذکر کرده مقداری در تضاد بنظر می رسد.

در مورد قبایل «رامنای» نیز آمده است که در جنوب شرقی مکران اسکان داشته اند ، هرچند گفته شده در دورۀ بطلمیوس در کوه های ویندیا (در شمال غربی ایالت اوتارپرادش هند) زندگی می کرده اند . اما سوال اینجاست که «اورتایی ها» چه کسانی بوده اند؟

مورخان اینچنین روایت می کنند: در دوره ای که لاس بلا دارای یک حکومت پادشاهی در منطقه بوده است ، اوریتایی ها از «راجپوت» بدانجا مهاجرت نموده اند ، این دوره مصادف با فتح سند توسط محمد بن قاسم در سال 712 میلادی (دورۀ اموی) بوده است. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که اوریتایی ها همان قبایل دراویدی و هم ریشه با براهویی های امروز باشند ، زیرا «لوسیوس آریان» تاریخ شناس مشهور رومی آنها را غیرهندی توصیف کرده است.

بنابراین می توان بوضوح آثاری از حضور قبایل دراویدی را در تاریخ قوم شناختی بلوچستان مشاهده نمود ، همانگونه که در هند نیز مشاهده شده است. هرچند نسل جدید آنها در هند تا به امروز نیز حضور دارند.

البته امروزه گستره و ارتباط اقوام تنوع زیادی در گروه های جمعیتی بوجود آورده است که تفکیک آنها از یکدیگر امری محال بنظر می رسد.

با مستندات تاریخی می توان گفت نخستین ساکنان بومی بلوچستان در سواحل مکران می زیسته اند ، چنانکه نئارکوس (دریاسالار مشهور اسکندر) در شرح سفرنامه خود به هند از برخی مبارزاتی که در نزدیکی رودخانه هنگول «Hingol» (بزرگترین رودخانه بلوچستان) درگرفته ، بدین موضوع اشاره کرده است. وی در شرح سفرهای دریایی خود به مکران آورده است «بسیاری از سپاهیان اسکندر توسط دشمن (بلوچ ها) به دریا انداخته شدند ، همراهان اسکندر با قومی ماهی خوار و خشن مواجه شدند . ساکنین مکران لباس هایی از پوست ماهی داشتند و ناخن های بلند و از نیزه های چوبی و آتشین بعنوان سلاح استفاده می کردند

هرچند ممکن است بعلت دشمنی اسکندر در توصیف وقایع مقداری مبالغه صورت گرفته باشد ، اما لوسیوس آریان مورخ رومی نیز ساکنان مکران را قومی سخت و شجاع توصیف کرده است.

هرودوت (484 تا 425 قبل از میلاد) نیز در تاریخ نگاری های خود مکران را یکی از ایالت(ساتراپی)های امپراطوری پارس ذکر کرده و شگفت آور اینکه او قبایل گدروزیا (نام باستانی بلوچستان) را تحت اسامی برمی شمارد که هم اکنون نیز به همین نام منتصب هستند.

هرودوت برای جامعه آنروز گدروزیا (بلوچستان) طبقات اجتماعی مختلفی قائل شده است. از جمله گروهی که وی آنها را «اتیوپیایی های آسیایی» معرفی نموده . وی معتقد است «آنها فرزندان "کوچ" (یکی از اقوام نزدیک به بلوچ) هستند که در بافت و ترکیب جمعیتی جدید در منطقه ، هویت واقعی خود را از دست داده اند

نام «کیچ» (به عربی: کیج) و اصطلاحات مترادف در واقع توسط جغرافی دانان عرب نگارش شده ، از اسامی کیچ– مکران برگرفته شده است که در طول دوره های مختلف تاریخی به همین نام مسمی بوده است. کلونل هولدیچ از وقایع فوق چنین نتیجه گیری نموده که احتمالا جنوب بلوچستان در برهه ای از زمان توسط قبایل اتیوپیایی اشغال شده باشد.

البته در واقعیت هیچ خصوصیات مشترکی میان کوچ ها و اتیوپیایی های آفریقایی تبار وجود ندارد . بنابراین می توان نتیجه گرفت که ممکن است هرودت ساکنان بومی «دراویدی» را مهاجران خارجی اتیوپیایی تلقی کرده باشد.

*تومشان: ششمین از ماههای بلوچی است و مصادف با ماه شهریور پارسی و اگست عیسایی



تیــس: بندرگاهی استراتژیک در تلاطم دریاهای شرق باستان




4 ایرهت* 2012

25 سپتمبر 2012

ما هم اکنون می دانیم مکران (احتمالا پس از ورود اسلام) اقامتگاه طولانی بسیاری از اعراب بوده است ، چرا که ویرانه هایی در آنجا کشف شده که به باور باستان شناسان متعلق به اعراب است.
نظریات مستندی مبنی بر اینکه روابط مستحکمی میان اعراب و ساکنان مکران پس از اسلام برقرار بوده مطرح شده است. در پیوند به همین موضوع ، نقشه ای تاریخی متعلق به دوران اسلامی کشف شده است که گفته میشود ابن حوقل (محمد ابوالقاسم بن حوقل، 969-943) جغرافیدان عرب بغدادی آن را ترسیم نموده است. این نقشه که سرزمین مکران و جزئیات آن را نشان میدهد در قرن دهم ترسیم شده است.
هرچند در نقشه های ابن حوقل وضوح زیادی دیده نمیشود و مقیاس ها و استانداردهای جغرافیایی رعایت نشده اند، اما یک مأخذ ارزشمند و موثق در میان حدسیات است که میتواند بطور کارشناسی مورد توجه قرار گیرد.
بندر بزرگ تیس در سواحل مکران (برخی مورخان آن را بندر بزرگ عربی توصیف کرده اند) که در برخی دوره ها پایتخت مکران نیز بوده است ، امروزه یکی از روستاهای شناخته شده و توریستی در بلوچستان است . تیس در فاصله ی 100 مایلی غرب بندر گوادر در گذشته بندرگاهی امن ، سهل الوصول  و مهم جهت کشتیرانی و حمل و نقل دریایی بوده است . در مجاورت آن اولین ایستگاه تلگراف خطوط ارتباطی خلیج فارس در چهبار (بندر چابهار امروزی) قرار داشته است.
یک مجله جغرافیایی بین المللی تاریخی وضعیت بندر چابهار در آن دوره را اینگونه توصیف کرده است: محل ایستگاه تلگراف خلیجی و حد نهایی خطوط ارتباطی در شرق خلیج (خلیج چابهار) که از طریق چند مایل از امتداد کوهها و تپه های مینیاتوری از مناطق اطراف خود مجزا شده است و در میان آن دره ای باریک نهفته است که نهایتا به بندر باستانی تیس منتهی می شود . اگر شما بر قایقی از بندر چابهار سوار شوید و خلیج را در طول ساحل طی کنید ، به دهانه ی این دره خواهید رسید ، آنگاه در ابتدا با قلعه ای زیبا و خوش منظره بر فراز تپه ای کم ارتفاع مواجه خواهی شد . این قلعه ورودی دره را (که به بندرگاه تیس منتهی شود) کاملا مسدود نموده است.
با این تفاسیر تردیدی باقی نیست که بندر تیس در آن دوره در اوج شکوه و مرکزیت سوق الجیشی بلوچستان قرار داشته است . زمان ساخت این قلعه نامشخص است اما حداقل اینکه در دوره حکومت سلسله بارکزهی ها در اواسط قرن 19 میلادی (مصادف با مأموریت ژنرال گلداسمیت در بلوچستان) بازسازی شده است.
در آن برهه تاریخی در حدود یک مایل بالاتر از قلعه ، دهکده کوچکی وجود داشته است ، شغل ساکنان محل ماهیگیری و معماری خانه ها اغلب برگرفته از چوب ، حصیر و درختان خرما بوده و اغلب مردم اوقات خود را به کشاورزی و استراحت در زیر سایه تاکستان های موز سپری میکرده اند.
دره ی تیس تقریبا مساحت کمی دارد و تا همین اواخر خرابه های تمدن دیرینه آن در اطراف روستاهای آن وجود داشته اند و همچنین وجود انبوه عظیمی از آثار متعلق به دوره های باستان بصورت سفالین در برخی از منابع تاریخی مورد اثبات قرار گرفته است . با این تفاسیر این نظریه قوت میگیرد که صنعت سفالسازی درمیان ساکنان تاریخی بندر تیس بسیار رواج داشته است . امری که بر ادعای وقوع «تمدن سازی تاریخی در بلوچستان» صحه میگذارد . بسیاری از جهانگردان و مورخان در هنگام بازدید از بلوچستان در گزارش سفرنامه های خود به این موضوع اشاره داشته اند که "مردم بلوچ در هنر سفالسازی مهارت بسیار دارند."
هم اکنون اعتقاد عمومی بر اینست که مبدأ اغلب اشکال شیشه ای و سرامیکی کشور چین است. با این حال در منطقه تیس مقادیر زیادی از اشکال شیشه ای باستانی یافت شده ، اما بر طبق گفته کارشناسان ونیزی راز چگونگی ساخت این مواد هرگز کشف نشده است. بیشتر این اشکال بشکل النگو هستند و اغلب آنها از حفاریهای صورت گرفته در شهرهای باستانی سواحل مکران کشف گردیده اند.
در مناطق ساحلی مکران همچنین اشکال خاصی از سفال با بافت بسیار مرغوب یافت شده است که با رگه های ملایم سبز رنگ لعاب داده شده اند ، بنظر میرسد این سازه ها به سفارش افراد خاص ، پادشاهان و درباریان ساخته شده باشد.
کلونل هولدیچ در شرح سفر خود به مکران نوشته است: در دو طرف دره ی تیس صخره های سنگی به شکل شش ضلعی ساخته شده است که تندیس برخی پادشاهان بر روی آن حکاکی شده است.
او میگوید یکصد نسل از مردم بلوچ در آنجا دفن شده اند. همچنین این موضوع را مورد اشاره قرار می دهد که تخته سنگهای صاف و عظیم الجثه ای که این منطقه را تحت حصار خود درآورده اند ممکن است به این ظن قوت دهد که این منطقه ممکن است مبدأ شهر باستانی «تلارا» باشد که در واقع بسیار با خصوصیات این منطقه شباهت دارد . متاسفانه از تاریخ و سرگذشت این شهر تاریخی هیچگونه اطلاعی در دست نیست. «تلار» در زبان بلوچی بمعنای انباشت رشته رشته از صخره ها و تپه ها است.
دلایل واضحی وجود دارد مبنی بر اینکه بندر تیس در دوره ای که صنعت ، توریسم و تجارت در آن رونق داشته ، محل بارگیری کشتیهای هندی بوده است. علاوه بر سهل الوصول بودن آن ، مهمترین دلیل اینکه در آنجا برخلاف بسیاری از مکان های مشابه آن ، بادهای موسمی فعالیت در ساحل را تحت تاثیر قرار نمیداده است.
در فصولی که دلتای سند و بندر دیبل (در نزدیکی کراچی امروزی) بعلت شرایط نامناسب جوی در دسترس نبودند ، بندر تیس سهل العبورترین مکان برای دریانوردان بوده است . درواقع تجارت منطقه ای قابل توجهی بین مناطق ساحلی بلوچستان و سرزمین های متمدن دیگر وجود داشته است. بطور خاص شهرهای باستانی مکران که عمدتا در دره ها و دامنه کوهها شکل گرفته اند ، علی الخصوص بندر تیس در دوره ای خاص مأمن صنعت و تجارت در بلوچستان بوده اند.

*ایرهت: هفتمین از ماههای بلوچی و مطابق با ماه مهر پارسی است